شهید مدافع حرم میثم نجفی

شهید مدافع حرم میثم نجفی در سوریه و در منطقه عملیاتی حلب با اثابت ترکش به سرش به شهادت رسید

شهید مدافع حرم میثم نجفی

شهید مدافع حرم میثم نجفی در سوریه و در منطقه عملیاتی حلب با اثابت ترکش به سرش به شهادت رسید

شهید مدافع حرم میثم نجفی

شهید میثم نجفی، ۲۷ ساله از نیروهای سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ بود. او برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و مقابله با تروریست‌های تکفیری عازم سوریه شد. شهید نجفی در شهر حلب سوریه مجروح شد و به علت جراحت حاصل از اصابت ترکش به سر، چند روزی در کما بود که روز ۱۳ آذرماه ۹۴ به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
شهید نجفی را شهید اربعین می خوانیم چون یک روز بعد از اربعین به شهادت رسید و سروز قبل از شهادتش در کما بود.

کانل تلگرامی شهید مدافع حرم میثم نجفی(شهید اربعین۹۴)
https://telegram.me/Shahidmeysamnajafi

پیج اینستاگرامی شهید مدافع حرم میثم نجفی(شهید اربعین۹۴)
https://www.instagram.com/shahidmeysam


شهید مدافع حرم میثم نجفی

درد دل برادر شهید مدافع حرم میثم نجفی

سلام داداش خوبی داداش دلم داره برات پر میزنه هرطرف که نگاه میکنم تورو میبینم همش پیش خودم میگم که ای کاش اینا همش خواب بود و من از خواب بیدار بشم و تو از ماموریتت بیای همدیگرو بغل کنییم و فشار بدییم اخ که عجییب دلم برات تنگ شده خیلی باهم حرف داشتیم یادته میگفتی میام همه چیزو واست تعریف میکنم حالا که از دوستات دارم میشنوم که چه رشادتهایی اونجا کردی متوجه میشم که چی میخواستی واسم تعریف کنی اخ که بمیرم برات داداشی توکه اونجا جات خوبه به ارزوت رسیدی ولی منو ندیدن تو و غریبی و حسرت اونروزهای باهم و اون خنده هات اون زلالی اون صافی وجودتت رو چکار کنم میثم دارم دیوونه میشم همه بهم تسلیت میگن باهم همدردی میکنن ولی هیچکسی ازدل آدم که خبرنداره هیچکس نمیتونه درد منو الان بفهمه ،چقدر انتظار کشیدم که بیایی اخ که چقدر دیگه باید انتظار بکشم که ببینمت که بغلت کنم گرمای بدنتو حس کنم،داداش اینبار که دیدمت  بغلت کردم صورتمو روی صورتت گذاشتم من نتونستم گرمای تورو حس کنم اخه تو بدنت سرد بود یخ بودی من تشنه گرمای دستات بودم تشنه گرمای بغلت بودم پس کوووووو میثم دلم داره میترکه دارم دیوونه میشم هیچکی از دلم خبر نداره ،داداش کمک کن خیلی دلم برات تنگ شده خیلی حرف دارم  منم باخودت ببر ....
برادر شهید: گل رشیدم بعدازتو شکسته شد کمرم ،هروقت که بهت فکر میکردم یاد اون قد رعنات میفتادم این شعرو زیر لبم زمزمه میکردم وهمیشه خانومم میگفتم چقدر این شعرو تکرار میکنی اخه اون نمیدونست که توی دل من چی داشت میگذشت تازه الان میگه مهدی حالا فهمیدم چراهمش اون شعرو زیر لبت زمزمه میکردی گل رشیدم بعداز توشکسته شد کمرم .....وااااای ای خدااااااااا


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی